عشق یعنی یاء و سین !! | ||
من حامله هستم... این روزها بی رمقی شدیدی وجودم را گرفته... من حامله هستم... بوی گند نوزاد کپک زده تمامم را تسخیر کرده... من حامله هستم... حامله عشق های گندیده ی سابق... عشق هایی که جز سر افکندگی چیزی برایم نگذاشته اند... من حامله هستم... حامله حرف هایی که فروخوردم و دم نزدم... مبادا پرده ی حرمت دریده شود... من حامله هستم.... حامله بغض هی فرو خورده ای که روی دلم سنگینی می کند... من حامله هستم... این روزها حالت تهوع میگیردم و دلم می خواهد روی گذشته هایم بالا بیاورم... من حامله هستم... من باردار تمام بی وفایی های دیگرانم... و حالا... دیر دیر دیر است و حالا باید... تنها... گنـــــــــــــــــــــاه کبیـــــــــــــــــــــره کرد...تنها برای سقط جنین فرصت باقی است... جنینی که چون عیسی بی گناه و بی پدر است...معجزه ی خاموش! گناه من بیشتر است یا تو؟؟ من به عدل خدایم ایمان دارم!! خودم را می سپارم در آغوشش...
بعد از تحریر: + این روزها حالم رو به راه نیست!! +همین هذیان ها را که می گویم کلی سبک می شوم... +مخاطب خاص نبود! به خودتان نگیرید! +ید الله فوق ایدیهم
الحمدالـلــــــــــــــــــــــــــــــــه!!
[ شنبه 91/6/4 ] [ 10:25 عصر ] [ سجده ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |