سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق یعنی یاء و سین !!
 
لینک دوستان

به یه جایی از زندگیت می رسی که...

می فهمی رنج را نباید امتداد داد...

...

....

......

باید مثل یک چاقو که چیزهارا می برد و از میانشان می گذرد...

از بعضی آدم ها بگذری...

و برای همیشه تمامشان کنی....



+و می بخشی....هر کسی  را که بدی کرده...تو تنها به آرامش خودت فکر می کنی

و لازمه ی این آرامش گذشتن است...!!

 


[ پنج شنبه 91/1/24 ] [ 3:41 عصر ] [ سجده ] [ ]

 

نمی دانم تا کی می توانم 

دست خطم را شبیه این فونت ها کنم 

یا احساسم را شبیه این شعر ها...این حرف ها 

نمی دانم...

نمی دانم تا کی می توانم 

دم از هوایی بزنم که ابری نبود

دم از فصلی بزنم که پاییز نبود

دم از تویی بزنم که هیچ وقت..

هیچ وقت عاشق نبود

نمی دانم تا کی می توانم

رویای ته فنجانم را

شبیه تو فرض کنم...

 

این سطرها شعر نیست

این سطرها حرف نیست

این دختر نشسته رو به روی ِ تو

هیچ وقت شبیه من نیست....

+... همیشه هم نمی شود به یک خیال خوش بود و ابلهانه لبخند زد

+ : خوبم اما...تووی این خوب بودن تو هیچ نقشی نداری...!!!!

+:از یه جایی به بعد آدم باید خفه شه!!خفه!!

 

 

 

 


[ دوشنبه 91/1/14 ] [ 9:23 عصر ] [ سجده ] [ ]

از یه جایی به بعد...

دیگه...

نه...

دست و پا میزنی...

نه بال بال میزنی...

نه دل دل می کنی...

نه داد و بیداد می کنی...

نه گریه می کنی...

نه مشتتو می کوبی به دیوار...

نه سرتو می کوبی به دیوار...

نه....

از یه جایی به بعد فقط سکوت می کنی...

 

 

+یه وقتایی توی زندگی هست که آدم در اوج نیاز به بی نیازی می رسه...

من همون جام!

 


[ چهارشنبه 91/1/9 ] [ 12:35 عصر ] [ سجده ] [ ]
          

.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 4
بازدید دیروز: 8
کل بازدیدها: 62472