سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق یعنی یاء و سین !!
 
لینک دوستان


دوست دارم بعضی چیزها فقط مال خودم باشند. مال خودِ خودم.
هیچ کس دیگری هم ازش
حرف نزند. مثل پاییز... مثل حس خوب و خنکی که مهر توی دل آدم می ریزد، مثل وقت هایی
که باد می آید و برگ های خشک و زرد در هوا می چرخند و روی زمین می ریزند.
من حسودی ام می شود وقتی کسی از پاییز حرف می زند. از درخت های خزان زده و باران
هایش.
از چاله هایی که از آب باران پر شده اند. یا برگ هایی که زیر باران خیس خورده اند.

انگار کسی چنگ بزند به عشق آدم و بخواهد برای خودش برش دارد.


از همان بچگی هایم یاد گرفتم، بازیگر ها، بازیکن های فوتبال، و بزرگ ترکه شدم، آدم های 

زیبا را دوست نداشته باشم. چون همه برایشان سر و دست می شکستند و من می خواستم
چیزی را، دوست داشته باشم، که مال خودم تنهایی باشد.


پاییز و برگ ها و، باد هایش، آدم زنده نیستند، ولی آن قدر دوستشان دارم، که وقتی کسی
ازشان حرف میزند، انگار دارد راجع به یکی از عزیز ترین آدم های زندگی من حرف می زند.


پاییز باید فقط برای من می بود، در انحصار ازلی و ابدی خودم....

این روزها آنقدر دل سرد شده ام که دیگر هیج جیز را مال خود نمی خواهم!

دل سرد از همه ی بودن های دروغی!!

دل سرد از سردی دست هایم!!


بعد از تحریر:


1: برای تمام دروغ هایی که باز هم گفتی ممنون!

2: دلم و راه نفسم به قدر تمام دنیا گرفته.

این نوشته مال ماه پیش است.دلم تنها می خواست ثبت اش کنم!!!




 


[ دوشنبه 91/9/6 ] [ 7:19 عصر ] [ سجده ] [ ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 3
بازدید دیروز: 6
کل بازدیدها: 61277